لينک دوستان
پر مخاطب ها
آخرین مطالب
آرشيو مطالب
ابر برچسب ها
امکانات وب
عصر روز شنبه، مصادف با 30ام مارس، دو تیم اورتون و استوکسیتی در ورزشگاه گودیسون پارک به دیدار یکدیگر رفتند که این بازی با نتیجه 1 بر 0 به سود اورتون پایان یافت، تا این تیم قدمی دیگر به راهیابی به لیگ قهرمانان اروپا نزدیکتر شود.
این بازی برای هر دو تیم از اهمیت بسزایی برخوردار بود.
اورتون برای راهیابی به لیگ قهرمان اروپا به 3 امتیاز بازی احتیاج داشت تا در فصل بعدی ضمن حفظ ستارگانش، ستارگان اروپایی را به منظور بالا بردن کیفیت تیمش، خریداری کند.
استوکسیتی نیز با 34 امتیاز، نیاز مبرم به حداقل یک تساوی داشت تا یک فاصله نسبتا مطمئن با منطقه سقوط داشته باشد، منطقهای که استونویلا با 30 امتیاز تیم 18ام جدول است.
برای شروع، ابتدا به برنامه تاکتیکی تونی پلیس میپردازیم، مردی که استوکسیتی را در چند فصل اخیر به یکی از سرسخت ترین تیمهای لیگ انگلستان تبدیل کرده که قدرت باور نکردنیای در هوا دارند.
ترکیب ابتدایی استوکسیتی بدین شکل است :
تیم استوک در تمامی فصول و در تمامی بازیهای خود علاقه وافری به سانتر از کناره و بازی هوای دارد. در این بازی، این تیم با میانگین قدی 190 سانتیمتر به بازی آمد که در ادامه با 2 تعویض خود این میانگین را به 188 کاهش داد که همچنان یکی از بلندقامتترین تیمهای لیگ انگلستان هستند.
استوک یک بازی درگیرانه را با حضور 6 بازیکن تدافعی به پیش گرفت تا از کسب کردن حداقل یک امتیاز بازی مطمئن باشد.
شاتون، انزونزی، ویلسون، هوث، شاوکراس و کامرون 6 بازیکن تدافعی این تیم بودند که نقطه قوتشان بازی درگیرانه و توپگیری است.
پلیس به نوعی در عقب تیمش از 4 مدافع میانی استفاده کرد با این تفاوت دو مدافع کناری تنها اسم بک راست و چپ را داشتند.
استفاده از شاتون که یک مدافع راست است، در خط میانی هم در راستای چینش تدافعی تیم بود به منظور تقابل بهتر با بینز که یکی از برترین مدافعین چپ دنیا است، از این رو بینز به اجبار باید با 2 مدافع راست حریف به تقابل میپرداخت.
استوکسیتی به رغم شکست در نیمه اول بازی، نمایش قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت که اگر درخشش تیمهاوارد نبود این تیم در دقایق ابتدایی میتوانست با یک گل از حریف قدر خود جلو بیافتد.
اما این شروع ماجرای تاکتیکی بود.
نمایش ویلان و انزونزی و بازیگردانی این دو هافبک میانی با اضافه شدن والترز از سمت چپ هافبک به قسمت میانه باعث ایجاد ارسالهای متعدد از سوی هافبکهای استوک شد.
استوک در طول بازی، میل به نفوذ به کنارههای اورتون داشت تا بتواند از آنجا ارسال هایی را به انجام برساند.
به شکل زیر توجه کنید :
این حالت نفوذ استوک از سمت راست میباشد.
شاتون و ویلان در مجموع 12 ارسال را از سمت راست داشتند که این تعداد با معدود نفوذهای کمرون به عدد 13 افزایش پیدا میکند.
والترز همانطور که گفتیم و شما در تصویر میبینید برای پر کردن فضای میانی در تقابل با گیبسون و عثمن، به میان میدان آمده تا استوک را در حالت 3 مدافع میانی قرار دهد. در ادامه که توپ در حالتی امن برای ارسال قرار می گرفت به محض ارسال والترز با علم به اینکه قدرت سرزنی بالایی دارد، به محوطه اورتون برای آزار خط تدافعی اورتون اضافه میشد.
در سمت چپ نیز ویلسون به تنهایی 8 ارسال را بر روی دروازه اورتون روانه کرد.
اما در حالتی که توپ به سمت ویلسون میآمد انزونزی کمی به ویلسون نزدیکتر میشد و ویلان به همراه شاتون در میانه حضور پیدا میکردند تا سری این حرکات باعث شود والترز به جمع جروم و کراوچ برای برتری عددی در سرزنی بپیوندد.
حضور 3 مدافع میانی سرزن در خط تدافعی اورتون اما مانع از گلزنی تیم استوکسیتی شد، گرچه درخشش تیمهاوارد نیز بسیار موثر واقع شد.
در ادامه :
تونی پلیس کامرون را به بیرون کشید و آدام جانسن را به جای او وارد زمین کرد. این تغییر باعث شد تا شاتون به بک راست انتقال پیدا کند و آدام چپپا در سمت راست بهب ازی گرفته شود تا آتش ارسال از 2 موقعیت بدنی متفاوت بر روی دروازه اورتون صورت بگیرد، یعنی آدام و ویلان.
کنوین جونز جوان و تازه نفس نیز به واسطه قدرت بدنی و قامت بلندش به جای کراوچ وارد بازی شد تا فشار را همچنان بر خط تدافعی حفظ کند.
نقشه بازی دچار تغییر اندکی شد که آنهم در سمت راست بود، جایی که در 10 دقیقه پایانی مرکز حملات استوک بود، جایی که هدف پلیس برای کسب نتیجه مورد نظر قرار گرفت.
در این میان، شاتون نیز بیشتر به کناره آمد تا آتش ارسال را 3 برابر کند.
اما 2 برداشت میتوان از این تصمیم داشت :
1 - پلیس خواست تا بازی به دقایق حساس برسد تا اورتون تمرکزش را بر روی دفاع و بلاک کردن قرار دهد تا بتواند دستور نفوذ دفاع راست را نیز بدهد، جایی که شاتون به بازی کردن ادامه داد و دفاع راست تیم به بیرون رفت. این به منظور یک تصمیم تاکتیکی روانی بود.
2 - این تصمیم در نوع خود غلط هم بود، البته بعد از حضور آدام غلط از آب در آمد. آدام حتی 1 ارسال نیز نتوانست در مجموع 15 دقیقه حضور خود انجام دهد به واسطه اینکه چپ پا است و حضور یک چپ پا در سمت راست تنها به منظور نفوذ می تواند باشد تا موفق واقع شود، نه ارسال.
از این رو پلیس می توانست انزونزی را از بازی به بیرون بکشد تا آدام را در میانه قرار دهد تا همانند شکل دوم، در حرکتهای کناری ویلسون، او را کمک کند تا ارساﻻ های سمت چپ و راست به یک نوسان یکسان برسد. البته عدم اینکار را می توان عدم ریسکپذیری پلیس داشنت به این دلیل که انزونزی هافبک تدافعیتری از آدام است که توانایی تکلینگ بهتر و قامت بلندتری دارد که می تواند از روی هوا نیز از او استفاده کند برای مهار جلاویچ و آنیبچه.
البته تونی پلیس می توانست والترز را از بازی به بیرون بکشاند و به جای او از آدام استفاده کند تا این بازیکن اسکاتلندی به ک هافبک چپ کلاسیک در دقایقی باقی مانده تبدیل شود که این میتوانست تصمیم بهتری باشد با توجه به اینکه آدام از قامت بلندتری برخوردار بود و بازیکن درگیرتری نیز بود که در صورت بلاک شدن توپ و تصاحب آن توسط بازیکنان اورتون، بهتر می توانست آن را تصاحب کند، گرچه توانایی هوایی کمتری از والترز داشت.
آما اشتباه آشکار تونی پلیس در چینش خط آتشش بود :
جروم تا به حال 5 بار به صورت فیکس برای استوک به میدان رفت که نتوانست گلی را به ثمر برساند.
در آنسو کنوین جونز 15 بازی به عنوان یار ذخیره به میدان آمد که تنها توانست 1 پاس گل برای تیمش مهیا کند، در حالی که در 8 بازی فیکس خود 3 گل به ثمر رسانید و 1 پاس گل نیز داد.
این قضیه وقتی جالبتر میشود که جروم در 14 بازی خود به عنوان یار ذخیره 3 گل به ثمر رسانید و 2 پاس گل داد.
در آخر نیز عدم استفاده از آخرین تعویض تیمش که میتوانست مایکل اوون باشد.
اوون در استوکسیتی تا به اینجای فصل 6 بار به عنوان یار ذخیره وارد میدان شده که 2 شوت را روانه دروازه کرده که یکی از آنها گل شد. اوون نیز می توانست حواس مدافعین سرزن اورتونو به بازی زمینی نیز جلب کند، جایی که او آمار 93 درصد پاس صحیح دارد و بازیکنی است که تخصصش بازی در روی زمین است.
اما در کل، تونی پلیس تیمش را به خوبی توجیح کرد و به بازی فرستاد. آنها مغلوب تیمهاوارد، قدرت تدافعی، تیرک دروازه و خانه حریف شدند که صدایشان در سراسر بازی شنیده میشد.
اورتون :
مویس تیمش را با ارایش 532 یا 352 و گاهی 343 به میدان فرستاد. به شکل زیر توجه کنید :
مویس با این چینش قصد داشت تا از فضای پشت شاوتون نهایت استفاده ببرد و همین امر موجب شد تا شاتون نتواند فشار زیادی به خط تدافعی اورتون برای ارسال از کناره وارد کند. این امر موجب شد تا ماشین ارسال و سرزنی استوکسیتی تا حدود نرمالی از کار بیافتد که نتیجهاش شد 22 ارسال در سراسر بازی توسط استوک سیتی.
شاتون در سیستم 442 استوکسیتی مدافع روبه رویش را بیشتر دیستین میدید تا بینز و همین امر موجب می شد تا شاتون نتوانست آنچنان که میخواهد نفوذ و ارسال کند، چرا که فضای پشتش بیش از حد خالی برای میرالاس و بینز میماند.
همین امر در سمت راست اورتون نیز دیده میشد.
میرالاس تاثییرگذارترین مهره مویس در طول بازی بود، جایی که در میانه، دفاع و دو سمت چپ و راست در تکاپو بود.
در چپ او وظیفه پوشش فضای خالی برای گرفتن توپ و پخش آنرا داشت که همین قضیه نیز در سمت راست بود که با مقاومت بیشتر ویلسون، به اندازه سمت چپ اورتون موثر واقع نشد.
در فاز تهاجمی، عثمن در اکثر اوقات به عنوان هافبک تدافعی بازیکن عقب بود که بالاتر از 3 مدافع میانی به بازی میپرداخت، اما به دلیل حضور 3 مدافع میانی، جواز حضور بیشتر در حملات نیز داشت. در صورت حملات از سمت راست، اما اغلب گیبسون و کلمن به همکاری میپرداختند و عثمان نقشی تدافعیتر به خود میگرفت. گیبسون نیز وظیفه ارسال از سمت راست را بر عهده گرفت که توانست با 5 ارسال در مجموع 6 ارسال از سمت راست صورت دهد، حضور میرالاس نیز بیشتر در پشت هجده و گاهی در سمت مخالف یعنی چپ دیده میشد.
در سمت چپ اما داستان به صورت دیگر بود، میرالاس، بینز و گاها عثمن مثلثی را برای فضاسازی برای ارسال و نفوذ ایجاد کردند که البته جلاویچ نیز به بازی زمینی تیم کمک میکرد.
در فاز تهاجمی، بین ارسال و شوت به سمت دروازه در تیم اورتون یک تعادل نسبی وجود داشت که این امر به دلیل آزادی عمل میرالاس بود و حضورش در پست نامتعارف هافبک تهاجمی.
بینز 2 شوت و 4 ارسال را داشت، در حالی که کلمن 1 شوت و 1 ارسال را برای خود ثبت کرد که میل بیشتر اورتون به نفوذ از چپ را نشان میداد که اگر جز این بود، ویلسون به دلیل نفوذ بیشتر کلمن، فضای بیشتری برای پیشروی و ارسال پیدا میکرد که در این کار خطرناک است که بالاتر گفتیم در حالتی که پوشش کمتری نسبت به سمت راست استوک داشت، توانست 8 ارسال را صورت دهد.
حضور 3 مدافع میانی، 2 هافبک میانی و 2 وینگ بک به همراه 2 مهاجم در تمامی نقاط زمین به اورتون برتری موثری میداد.
مویس اشتباهی که مانچینی در هفته قبل لیگ در گودیسون مرتکب شد را تکرار نکرد و آنهم بازی از کناره و حضور 2 هافبک تدافعی بود. در واقع مویس یک تعادل به حضور میرالاس به بازیسازی از عمق و کناره به اورتون داد و ضمن اینکه با قرار دادن یک هافبک میانی فشار بیشتری به عمق حریف وارد کرد که نتیجهاش شد 18 شوت و 20 ارسال.
اورتون بازی را در میانه نگه نمیداشت و یک بازی سرعتی و انتقال سریع را به کناره را در نظر گرفت، به صورتی که بازی در زمانی که توپ در دستان اورتون بود، در یک سوم تدافعی استوک در جریان بود. در یک سوم تدافعی حریف نیز بازی با ضرب بالا به منظور ایجاد فضا برای ارسال یا انتقال به پشت هجده یا سمت دیگر در کناره صورت می گرفت.
همین بازی سریع باعث شد تا اورتون در 13 پاس کلیدی در جریان بازی خلق کند که یکی از بهترین آمارهای این فصل اورتون بود، در حالی که استوک تنها 6 پاس کلیدی برای خود ثبت کرد.
اما آرایش اورتون در حالت شروع دوباره حریف، حریفی که سخت در این قطه قدرتمند است :
این یک آرایش در حالتی است که استوک از سمت چپ در حال ارسال شروع دوباره باشد.
به صورت منطقی، شاوکراس و هوث که 2 مدافع تنومند و بلند قامت هستند برای این ضربات جلو میآیند که با توجه به مهاجمان سرزن این تیم نیاز به مهاجمان اورتون در خط محوطه خودی است.
همین آرایش باعث به ثمر رسانیدن گل اول بازی و البته تنها گل بازی شد.
مشت تیمهاوارد و فرار میرالاس در تقابل با ضعف سرعت و چالاکی در تیم حریف باعث شد این بازیکن گل بازی را به ثمر برساند که در ادامه نیز خطرناک ظاهر شد.
ارسال اما اگر با مشت دروازبان تبدیل به موقعیت گل نمیشد و باز به تیم حریف باز میگشت، مهاجمان حریف دفاع را ول کرده و به پشت هجده برای کمک به باز پس گیری توپ میآمدند.
در واقع اصل سیستم 352 در تیم اورتون رعایت شد، چیزی که امروزدر یوونتسو میبینیم یک دفاع تیمی و حمله تیمی است، همانند بازی اورتون برابر سیتی.
اما در فاز تدافعی و نه شروع مجدد، اورتون به این شکل در آرایش در میآمد :
همانطور کی میبینید میرالاس به عقب تر برای پوشش فضای پشت هجده به عقب میآمده تا مانع توپگیری هافبکهای استوک برای بازیسازی باشد.
توپهای ارسالی نیز سعی بر این می شد تا بیشتر به کنارهها برود که جلاویچ یا آنیبچه با توجه به فیزیک و قامتشان، توپها را مهار کنند برای اضافه شدن وینگ بکها و هافبکها تا تیم به سرعت به فاز تهاجمی برگردد که در این بین نیز شاهد چندین حرکت خطرناک از میرلاراس بودیم که فضای بدون توپ را در میانه پوشش میداد.
در صورت انتقال هوایی توپ به نوک، میرالاس بیشتر به سمت چپ رفته برای توپگیری و همکاری با بینز برای بازیسازی از عمق و اپشن بعدی یعنی ارسال.
اما نکتهای که باید ذکر شود این است که در صورت لو دادن توپ که بیشتر در میانه دردسرساز میشد، نزدیکترین هافبک میانی برای پوشش به کناره میرفت ( در صورتی که حریف بخواهد از توپ لو رفته اورتون در گوشه استفاده بکند ) که انجام این مهم در اکثر توپ از دستدادنها باعث میشد تا خط تدافعی 3 نفره اورتون در عرض باز نشود تا جا برای سرزنی در صورت ارسال استوکسیتی صورت بگیرد.
مویس در دقایق پایانی بازی با وارد کردن بارکلی جوان و تنومند به جای میرالاس سعی بر دفاع مطلق گرفت تا بتواند از قدرت و قامت بلند بارلکی جوان برای خلع حریف در باکس خودی و پشت هجده استفاده کند که این هافبک 19 ساله توانست به حفظ نتیجه کمک کند.
این مسابقه، یک مسابقه نزدیک و بسیار مهیج بود که دقایق همچون ثانیهها به سرعت در گذر زمان بودند برای 2 تیم در هر لحظه از بازی، چرا که اورتون 3 امتیاز را می خواستد و استوکسیتی حداقل امتیاز را، اما :
در یک بازی نزدیک دیگر، دیوید مویس در کوچک لحظات گوی سبقط را از حریف قدرتمندش ربود، حریفی همانند تونی پلیس.
منبع:
http://www.tarafdari.com/news/8067/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%86%20-%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%DA%A9%E2%80%8C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%DB%8C%20:%20%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF%20%D8%AE%D9%88%D8%A8%20%D9%88%20%D8%AE%D9%88%D8%A8%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1/
صفحات وب
درباره وب
ورود
خبرنامه
نظر سنجی
آمار سایت
تبلیغات متنی